ای تمـامِ عـرش بر روی زمین
ساربـان ناقــهات، روحالامیـن
آفتــابِ وسـعتِ مُـلک خــدا
مطلـع الانـوارِ پیـش از ابتـدا
مصطفی را روح و ریحان و بهشت
بلکه پا تا سر محمّد را سرشت
صــورت و آیینــه ی «الله نــور»
مـادرِ انجیـل و تـورات و زبـور
قـرصِ خورشیـد جمـال کبریا
شمــعِ جمــع انبیــا و اولیــا
شوهـر و بـاب و دو فرزندان تو
طوق و تـاج و لؤلؤ و مرجان تو
مـادر کـل ولایت کیست؟ - تو
رکن ارکان هدایت کیست؟- تو
فـوقِ انسانـی و انســان زیستی
هر که هستی، کس نداند کیستی
ای به قرآن، ذات حق، مدحتگرت!
ای قیام مصطفی در محضـرت!
بــر دو ثــارالله اکبـر، مـادری
کوثـری و کوثـری و کوثــری
ای وجودت هستِ ربالعالمین!
بلکـه دستِ دستِ ربالعالمین!
مـاه رویـت پیشتــر از ابتــدا
آفتـــاب خانـــ? شیــرخــدا
حجره ی تـو قـلب ختمالمرسلین
رشتههای چادرت «حبلالمتین»
«هل اتی» در وصف بذل نان تو
عالـم هستـی پر از احسـان تو
عـرش، خرم بـا گـل لبخند تو،
جـای پــای یـازده فرزنــد تو
مدح تو، ای آن که کوثر مدح توست
جز خـدا، هر کس بگوید نادرست
روی تـو مصباحِ مصباح الهداست
دست تو از دست حق مشکلگشاست
بـا دعــای تـوست، لبیــک خدا
همکـلام و همــدمِ پیـک خـدا
آن کـه بر پیغمبران بـودی امام
دست تـو بوسیـد در حـال قیام
هم نبی را جانِ جان در پیکری
هـم امیـرالمـؤمنین را حیـدری
مریم از قدر و شرف، حیران توست
یـازده عیسـی گـل دامان توست
هر گلِ دامان تو یک مریم است
هر کلامت یک کتاب محکم است
خلـقت آدم ز خــاک درگــهت
روح حــوا از ولادت، همــرهـت
روح تو وجـهِ خدای حیدر است
دست تو مشکلگشای حیدر است
خانـه ی تــو: کعبــه بیـتالحـرام
دامنـت: دانشســـرای دو امــام
آسمــان در مکتبـت زانــو زده
صبـر، پـیش زینبـت زانــو زده
از زمانــی کـه علـی را دیـدهای
لحظـه لحظـه دور او گردیـدهای
گر چه دشمن در پـی آزار توست
حامیِ حیدرشدن- این کار توست
کیست غیر از تو، که تنها پشت در
بـر امیرالمـؤمنین گــردد سپــر؟
یــاس امیـد! علـی پـرپـر شـدی
بارهـــا قربــانی حیــدر شــدی
یک امـام و این همـه دشمن چرا؟
چند جانی، حمله بـر یک زن چرا؟
چون بگویم که همه هستِ علی
رفته پیش دیده، از دستِ علی
تا غلافِ تیغ بـر دستت نشست
بــازوی پیغمبـر اکـرم شکست
نالـهات را تـا ز پشت در شنید
پهلوی ختـم رسُـل آسیب دید
بضعه ی احمد! تـو را سیلـی زدند،
یا بـه ختـمالانبیا سیلـی زدند؟
فاش میگویم: از آن ضرب لگد،
مصطفی پیچید بر خود در لحد
شاهدِ این گفته، حی داور است
قاتـل تـو، قاتـل پیغمبـر است
قاتـلِ فـرزند معصومت، درُست
قاتـلِ یـک ســوم اولاد توست
بـر در بیتت شـرار افــروختند
تـا خیـام کربــلا را سـوختند
فاطمـه، ما را هـدایت مـیکند
پیــرو خـط ولایــت مــیکند
بـا درِ کاشانــه خــود سـوخته
تا ولایـت را بــه مــا آمــوخته
مهر حیدر، مکتبالزهرای ماست
خط زهرا، درس عاشورای ماست
وسعت عالـم، دیــار فاطمه است
سینـه ی شیعـه، مـزار فاطمه است
فاطمه تا حشر، غمخوار علی است
با مـزار مخفیَش، یـار علی است
میثمـا درس خـود از زهـرا بگیر
تــا دم جـان، دامـن مـولا بگیر
***استاد حاج غلامرضا سازگار***